کد مطلب:10093 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:703

حضرت زينب(س)، مايه زينت و افتخار پدر
مقاله
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ»



بحث در زماني پخش مي شود كه رحلت بانوي نمونه حضرت زينب است. من مي خواهم امروز راجع به كلمه ي زينب صحبت كنم. زينب يعني چه؟ و چرا زينب است و يك خرده روي اين كلمه امروز حرف بزنيم. پس موضوع بحثمان به مناسبت رحلت حضرت زينب، زينب است.

زينب از دو تا كلمه است. مثل عليرضا مثل حميد رضا كه اين ها هم از دو كلمه اند. زينب از كلمه « زين» و كلمه ي « اب» است. «زين » همان است كه شما مي گوييد؛ زينت است. زينت ريشه اش همان «زين» است. «اب» يعني چه؟ پدر. زينب يعني زين و اب. زينب يعني زينت بابا. پس كلمه ي زينب به معناي زينت بابا.

1- انواع زينت ها در قرآن

چند رقم زينت داريم؛ انواع زينتها. زينت چند ساعته داريم. زينت چند روزه داريم. زينت ابدي داريم. زينت چند ساعته همين طلا و نقره هاست. زينت چند روزه، قرآن يك آيه دارد مي گويد:

«وَازَّيَّنَتْ» يونس/24 وَازَّيَّنَتْ يعني زمين زينت شد به گل و بلبل. بهار كه مي آيد درختان گل ميكنند، زمين سبز مي شود، اين هم زينت چند ساعته است. زينت ابدي هم داريم. همه اش هم در قرآن آمده. رجع به زينت چند ساعته قرآن مي فرمايد كه: « خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» الأعراف/31 يعني وقتي مي رويد به مسجد زينتتان را هم برداريد با خودتان ببريد. يعني زني وقتي مي رود سر نماز، در جايگاه نماز قرار مي گيرد، هر چي طلا و نقره دارد با خودش جابجا كند. انگار كه دارد مي رود عروسي. مرد هم كه طلا برايش حرام است، حتي حلقه نامزدي، طلا برايش حرام است اما بهترين عطر و لباسش را براي نماز بپوشد. اين زينتهاي چند ساعته كه به ما گفته اند. يا زني كه خودش را براي شوهر آرايش مي كند، زينت چند ساعته است ولي عبادت است، ثواب دارد.

يك بار نقل شد حضرت رسول آمد خانه گفت فاطمه جان، علي كي مي آيد؟ امير المومنين كي مي آيد؟ گفت مثلا چند لحظه ديگر مي رسد. گفت تو كه مي داني شوهرت چند دقيقه ديگر مي آيد چرا پا نمي شوي آرايش كني؟ يعني زينت چند ساعته هم سفارش شده.

زينت چند روزه قرآن ميگويد: « وَازَّيَّنَتْ » زمين زينت داده شد. « انا جعلنا ما علي الارض زينة لها » من قرآن مي خوانم شما بخوانيد. «انّا » يعني چه؟ بدرستي كه ما. « جعلنا ما علي الارض زينة لها » يعني هر چه روي زمين است زينت زمين است. يعني طلا زينت زمين است. گل و بلبل زينت زمين است. آبشارها زينت زمين است. نميدانم هرچي رنگ و وارنگ آدم مي بيند اينها همه زينت زمين است.

2- ايمان، زينت دل انسان

زينت انسان چيه؟ زينت ابدي انسان اين است. قرآن مي فرمايد كه: «حَبَّبَ إِلَيْكُمْ الْإِيمَانَ» الحجرات/7 محبوب كرد نزد شماايمان را. «وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ» الحجرات/7 يعني ايمان را نزد شما خوب قرار داد و آن ايمان را در قلب شما زينت داد. يعني انساني كه ايمان دارد زينت دارد. زينت معنوي. اين زينت طلا چند ساعته است. زينت بهار هم، گل و بلبل هم چند صباح است اما اين ايمان اين زينت ابدي است. زينت هر چيزي با چيزي است. خب. حالا. زينب يعني چه؟ چون گفتيم بحث در زماني پخش مي شود كه در رحلت حضرت زينب بيننده ها بحث را مي بينند، زينب چطور زينت بود؟ زينت بابا؟ انسان بايد هم زينت گذشته ها باشد هم زينت آينده ها. يعني بايد يك جوري زندگي كند كه پدرش افتخار كند كه اين بچه ي من است. امام صادق فرمود شما شيعه ها جوري باشيد(كونوا لنا زينا) امام فرمود اي مردم اي شيعه، (كونوا) باشيد(لنا) براي ما(زينا) براي ما زينت باشيد. يعني يك كسي بگويد درود بر امام صادق با اين شاگرد هايي كه تربيت كرده، آفرين بر شيعه، آفرين براسلام، آفرين بر جمهوري اسلامي، آفرين بر انقلاب، آفرين بر دانشگاه، آفرين بر دبيرستان با اين شاگرداني كه تربيت كرد. آفرين بر آموزش و پرورش، آفرين بر اين دانشگاه، آفرين بر اين. . . يعني يك جوري عمل كنيم كه همه زينت باشيم. (و لا تكونوا) امام فرمود نباشيد(علينا شينآ) يعني باعث ننگ ما نباشيدباعث افتخار ما باشيد.

3- نقش والدين در تربيت فرزند

گاهي انسان يك يچه تربيت مي كند كه هر كه مي بيندش مي گويد خدا رحمت كند پدرش را. بر آن شيري كه از مادر خورد درود، بر آن مادر درود. و مي شود اينطور بود. گاهي هم يك يچه هرز است. به اين فحش مي دهد به آن فحش مي دهد. به او مي گويند خدا لعنت كند آن پدر و مادري كه تو را اينطور. . . . و اين مربوط به اين است كه در خانه پدر و مادرها چطور باشند. پدر و مادري كه روبروي بچه به هم نيش مي زنند اين يچه هم فردا خانه ي شوهر به همسرش نيش خواهد زد. صفات مادر روي بچه اثر مي كند. حتي اگر پدر و مادري روبروي بچه آميزش جنسي داشته باشند كه بچه ي شير خوره تو گهواره نگاه بكنداگر پسر باشد زنا كار و اگر دختر باشد زنا دهنده مي شود. يعني نگاه نوزاد به عمل پدر و مادر نگاه اثر داري است. پدر و مادر ها مي توانند جوري. . . از آن طرف هم مي تواننديه جوري عمل كنند كه بچه شان را مكتبي با ربياورند. شخصي به پسرش، اين را من پدر را مي شناسم پدري به بچه اش پول داد، حالا قديم پنج ريال ميدادند گفت برو مدرسه. يجه اش رفت مدرسه، در راه يك فقيري را ديد آن پنج ريال را داد به فقير. برگشت به بابايش گفت باباجون من پنج ريالي كه دادي در راه يك فقيري بود دادم به فقير. گفت بيا آقا جان. به او پنج تومان داد. قرآن را باز كرد يا حالا قرآن را باز نكرده، در قرآن يك آيه داريم: « مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا» الأنعام/160 يعني هر كس يك كار خوب بكند ده برابر به او مي دهيم. آيه ي قرآن است. ثواب انجام بدهي خدا ده تا مي نويسد. يكي را ده تا مي نويسد. تو پنج ريال به فقير دادي من بابايت هستم مي خواهم پنج تومان به تو بدهم، ده برابر. ببين قرآن مي گويد هر كه كار خوب بكند ده برابر. پنج تومان داد با اين پنج تومان تفسير اين « مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ» را در مخ اين بچه نشان داد. گاهي يك مدير سر كلاس، گاهي يك دبير سر كلاس، گاهي يك معلم سر كلاس يك حركتي مي كند كه روح دين را در عمق وجود اين بچه مي نشاند. يك « بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ» كه معلم مي گويد قبل از فيزيك و شيمي و ورزشش، آن بسم الله در روح بچه اثر مي كند. حركات خيلي اثر دارد. نگاه اثر دارد. شما خودت در خيابان مي روي مي بيني دو نفر با هم دعوا مي كنند. يكي قيافه مي گيرد چرا آنجور كردي؟ مگر به تو نگفتم؟ همينطور قيافه ي عبوسانه هي تشر ميزند تشر مي زند. آنطرف خيابان دارد به رفيقش تشر مي زند شما اين طرف خيابان يك مرتبه قيافه ات چنين مي شود. آن طرف مي گويد والله اشتباه كردم ببخشيد. تا مي گويد اشتباه كردم، شما آنطرف خيابان ابروانتان باز مي شود. يعني آنطرف خيابان در اينطرف خيابان در چشم و ابرو اثر مي گذارد. مهم است. انسان ها كه سرجايش. روي حيوانها اثر مي گذارد. اسلام مي گويد اگر سر گوسفندي را خواستي ببري روبروي باقي گوسفندها سرش را نبر. يعني آن گوسفندي كه نگاه مي كند سر اين را بريده اند با همان شعوري كه حيوان دارد اثر مي گذارد. نگاه اثر مي گذارد. بايد مواظب باشيم كه رفتارمان، كردارمان جوري باشد كه براي بچه هاي ما زينت باشد. ما بايد زينت پدرانمان باشيم و بايد زينت نسل آينده هم باشيم. يعني جوري عمل كنيم كه نسل آينده به ما بگويند كه. . خيلي از پدر ها رئيس هيات بودند، يا جلسه ي قرائتي داشته اند يا كار خيري كرده اند، پسرش هم خيلي اهل اين كار نبوده اما وقتي پدر از دنيا رفته، بچه ها ديده اند كه مردم چقدر اين بابايشان را دوست دارندگفته اند پس ما هم برويم راه بابا را ادامه بدهيم. يعني اينها خيلي مهم است. زينب يعني زينت بابا. اهل بيت ما زينت بوده اند. قرآن در سوره بقره آيه اي داريم كه وقتي به آدم گفتند گندم نخور، خورد، ناراحت شد و بنا شد توبه كند قرآن مي فرمايد: « فَتَلَقَّي آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ» البقرة/37 حضرت آدم كه ديد بد كرد از خداوند چند كلمه را دريافت كرد. « فَتَابَ » توبه كرد. هم از سني ها فخر رازي و ديگران و هم همه شيعيان گفته اند آن كلمات اين بود كه آدم گفت: (الهي بحق محمد و علي و فاطمه والحسن و الحسين) يعني نسلي آدم دارد كه پدر به نسل بعدش افتخار مي كند و خدا را به حق نسل هنوز نيامده اش قسم مي دهد.

4- حضرت زينب، عقيله بني هاشم

يكي از اسم هاي حضرت زينب عقيله است. عقيله از عقل است. عقيله بني هاشم يعني خيلي عاقل بود. نشانه هاي عقل زينب را برايتان مي گويم. نشانه هايي از عقل زينب. يك صلواتي بفرستيد. عقيله. زينب عقيله ي بني هاشم. يعني در قبيله بني هاشم عاقلترين زنها بود. زن عاقل كيست؟ ما در جامعه مي گوئيم فلاني عاقل بود. زمين خريده الان چند شده! . سكه ها را اين قيمت خريد حالا چند شده! در انتخاب همسر زرنگ بود. ما به كي مي گوئيم زرنگ؟ به كي ميگوئيم عاقل؟ حالا زينب كه مي گويند عقيله كه بود؟ يك: انتخاب. . در انتخاب. انتخاب ابديت بر رفاه. شوهرش عبدالله بود. عبدالله هم آدم با كمالي بود اما مدينه ماند. ايشان شرط كرد كه اگر من بناست زن تو بشوم با يد دست از حسين برندارم كربلا آمد و رفاه زندگي با شوهر در مدينه را رها كرد. اين عقل است. حال اگر زندگي مي كرد چقدر بود مثلا؟ حالا گيرم. . گاهي وقتها عقل اين است كه انسان يك سختي را تحمل كند. درد زايمان مدتي هست ولي در عوض آدم يك عمري بچه دارد. كساني كه از درد زايمان فرار مي كنند يك عمري بي بچه مي مانند. ولي خودشان مي دانند كه مي ارزد كه انسان درد زايمان را تحمل كند ولي براي هميشه اولاد داشته باشد. گاهي سختي ها. . آدم به گناه مي رسد. يك مقدار بايد خودش را نگه دارد. سخت است. اين حرف را نزند. اين نگاه را نكند. اين غذا را نخورد. با اين رابطه نداشته باشد. تلفن آن را درست جواب ندهد. اين كتاب را بخواند. اين سختيهاست ولي آن كسي كه بتواند انتخاب كند ابديت را با رفاه. قرآن چند تا آيه دارد مي گويد كه باختيد، باختيد. مي گويد كه باختي: «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ» العصر/2 باختي. «أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا» التوبة/38 آيه ي قرآن است. آيا شما به اين دنيا راضي شديد؟ « رَضُوا» اينها راضي شدند. خودشان را مفت فروختند. «فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ» البقرة/16 بد معامله كردند تجارتشان ربح نكرد. « فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ» «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا » البقره/90 چه بد معامله كردند. سود نكردند. بد معامله كردند. راضي شدند به چيز كوچك. «اَرَضيتُم» اين كه انسان بداند كه خودش را نفروشد.

5- جايگاه انسان در خلقت

دختر خانمها! مي خواهيد قيمت شما ها را بگويم؟ بگذار من يك قيمتي براي دخترها بگويم از قرآن. نرخ دختر چيست؟ دختر كيست؟ جسم نر و مادگي دارد اما روح نر و مادگي ندارد يعني مرد و زن روحشان يكي است. قرآن مي گويد كه: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» البقرة/30 تو خليفه اللهي. هرچه عربي مي خوانم آيه قرآن است. : « إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ» تو خليفه ي خدا هستي. « سَخَّرَ لَكُم » « خَلَقَ لَكُم » « مَتَاعاً لَكُم». اين لكم يعني مال شما. ابر و باد و مه و خورشيد مال تو است. « في احسن تقويم» بهترين ساختمان را خدا براي تو داد. « نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» الحجر/29 روح خدا در شماست. قدرت انتخاب داري. مجبور نيستي يك كاري رابكني. آزادي داري. ظرفيت تو بي حد است. تو مي تواني از فرشته بالاتربروي. تو مي تواني خودت وصل به خدا بشوي. االهي بشوي. « صِبْغَةَ اللَّهِ» البقرة/138 يعني همه كارهايت رنگ الهي باشد. خانم! ابرو باد و مه وخورشيد و فلك مال شماست. بهترين ساختمان مال بشر است. روح خدا مال بشر است. قدرت انتخاب مال بشر است. ظرفيت بي نهايت مال بشر است. رنگ الهي مال بشر است. تو ايني! حالا مثلا مي خواهي دل كي را خوش كني با اين قيافه ات؟ با اين كلمه مي خواهي دل كي را خوش كني؟ گاهي وقتها انسان يادش مي رود. دست به يك كاري مي زند و مي گويد اه. . . . مثل يك سوزني كه در توپ فرو مي كند. يك لحظه شوخي شوخي سوزني كه در توپ فرو مي كند بعد مي بيند توپ بادش در رفت و كل بازي به هم خورد. در يك لحظه دستش را به برق مي زند، تا ابد نابود مي شود، در يك لحظه چاقو مي زند در چشمش تا ابد كور مي شود. يك عصبانيت، يك حرف بيخود، يك عمل بد، . . . . اگر انسان بداند كيست؟ اگر ما بدانيم اين طلا هست خودمان را با يك شكلات نمي فروشيم. تمام دختراني كه قيافه هايشان را جوري درست مي كنند كه يك جوان يك چشمكشان بزند، يك جوان يك لبخند بهشان بزند، اينها به خاطر اين است كه نميداند كه كيست؟ فكر مي كند مثلا دلقك است، فكر مي كند وظيفه شهوت است، فكر مي كند ابزار عياشي و خوشگذراني است، اگر آدم بداند كه ابزار خوشگذراني نيست. . . . مگر مهماني ها. . . . پير صاحبخانه در مي آيد. مرد كلي بايد جنس بخردبياورد خانه با خانم بايد ساعت ها روي پا بايستد آشپزي كند. هم مرد پولش تمام مي شود هم زن جانش تمام مي شوداما اين مي ارزد به خاطر اينكه صفت سخاوت در انسان زنده مي شود. يك مشت گرسته سير مي شوند. وقتي مهمانها آمدند غذا خوردند علاقه شان به انسان بيشتر مي شود. عواطف تحريك مي شود. علاقه ها قوي مي شود. سخاوت تقويت مي شود. يعني گاهي پول تمام مي شود جان تمام مي شود اما يك كمالي به دست مي آيد. انسان بايد بداند كيست. يعني اگر واقعا دختران ما خودشان را بدانند هان، يعني اگر بدانيم با اين لب چه كارها مي شود كرد، مي شود حرف حق زد مي شود حرف ياوه زد، بداني اين مخت چقدر مي ارزد حاضر نيستي اينقد ر اين آهنگها را گوش بدهي. يك نوار كاست چندصد تومان است چون مي دانيم نرخش اين است صداي گربه را رويش ضبط نمي كنيم، اگرديديم يك كسي كاست آورده كنار گربه مو. . هي صدا را ضبط مي كند مي گوئيم بابا خلي؟ آخه پول دادي نوار را صداي گربه رويش ضبط مي كني؟ آخر مخ تو خيلي مخ مهمي است. اين مخ را. . . نبايد هر حرفي را گوش بدهي. اين گوش ارزش دارد. من نبايد گوش در اختيار هر كس و ناكسي بگذارم. دست شما ارزش دارد. نبايد توي حلق آدم سرطاني ببريد. توي حلق آدمي كه زكام است ببريد. اگر آدمي مريض شد دستت را نمي بري در دهانش. مي گوئي اين آدم مريض است. خب اگر دست در دهان مريض نمي كني اين آهنگ مريض است. اين رفاقت مريض است. اين كتاب مريض است. اين دوست مريض است. بداني چقدر مي ارزي آن كارها را نميكني.

6- حضرت زينب با مديريت بحران

عقيله كيست؟ زينب عقيله بود. عاقل بود. يعني فهميد زندگي با شوهر خوشي است، همراهي با امام حسين تلخي است، اما اين تلخي ابدي است، آن خوشي موقت. عقل است. دو: عقيله بود. يك اشتباه سياسي نكرد. من سال قبل هم گفتم امسال هم بگويم اين را. در دانشكده مديريت، يك رشته اي است به نام مديريت بحران. مديريت بحران يعني صبح پا مي شويم مي بينيم بم زير و رو شده. اصلا استاندار كرمان دست و پايش را گم مي كند. وزير كشور. . . همه قاطي مي كنند. اينجا مي گويند همه استاندارها جمع شوند همه كمك كنيد اين بحران را. . . . اين را اسمش را گذاشته اند مديريت بحران. قهرمان مديريت بحران روي كره زمين، نه مال ايران هان، روي كره زمين قهرمان زينب كبري بود. چون عصر عاشورا همه چيز به هم ريخت. پسر نيست. برادر نيست. حسين نيست. آب نيست. خيمه نيست. بيمار هست. متلك هست. آتش سوزي هست. آوارگي هست. گرسنگي هست. يكي خيلي بايد عاقل باشد، عقيله بني هاشم، بايد بتواند يك مديريتي بكند، يك كلمه، يك خطاي سياسي نداشت. خطبه هاي زينب كبري را. . . .

آخر شما اين رئيس جمهور امريكا را يا رئيس جمهورهاي خيلي هاشان وقتي يك چيزي مي خواهند بخوانند پنجاه تا مغز متفكر آن پشت پرده متن را برايش مي نويسند. آنوقت هي نگاه مي كند مي خواند. زينب كبري در جمعيت كوفه و شام سخنراني كرد ريتم دار. ريتم دارد. ببينيد. آخر بعضي. . مثلا همين نماز ما ريتم دارد. ريتم نماز را دقت كرده ايد؟ « بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» الحمد/1-4 «نَستَعين، مُستَقيم، ضالّين، اَحَد، صَمَد، يَلِد، يُولَد» ريتم دارد. زينب كبري سخنراني اش ريتم داشت. « لا تميت وحينا» يزيد! وحي ما را نمي تواني از بين ببري. بدنمان سوراخ سوراخ شد اما وحي ما(لا تميت وحينا، لا تدرك عمدنا)، (هل رايك الا فند، و ايامك الا عدد، و جمعك الا بدد) خيلي. اصلا ريتم دارد. با ريتم حرف زدن يك زن داغ ديده. رايت وهمي بيشتر نيست. تمام تدبيرهايت تدبير وهمي يك پير فرتوت است. (ايامك الا عدد) روزگارت چند روزي بيشتر نيست. (و جمعك الا بدد) اين مال و ثروتي هم كه جمع كردي همه پخش مي شود. مالت پخش مي شود. فكرت پير شده. فكرت فكر وهم پيرهاست. روزگارت چندروزيست. ريتم شد اصلا. (هل رايك الا فند، و ايامك الا عدد، و جمعك الا بدد) يك اشتباه سياسي نكرد. ما گاهي وقتها. . . . سر نمازيم «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ» الحمد/7 ب را مي زنند همينطور حواسمان پرت مي شود نمي فهميم ركعت دو هستيم يا شش. قاطي پاتي مي كنيم. زينب كبري عقيل بود يعني انتخاب راه. عقيل بود. علامت عقلش: يك اشتباه سياسي نكرد. عقيل بود. مديريت بحران. بگذار اينها را بنويسم. علامت عقل: يك: انتخاب ابديت. دو: يك كلمه اشتباه نگفت. من خودم يك گوينده رسمي كشور ام ديگر. گاهي يك دسته گل هايي در اين سخنراني آب مي دهم كه. . يكبار در سخنراني گفتم شمر عليه السلام. اصلا قاطي كردم. عوض امام حسين عليه السلام گفتم شمر. يك بزرگوار ديگر گفت كه يك بسم الله بلند ختم كنيد. عوض اينكه بگويد يك صلوات بلند ختم كنيد گفت كه يك بسم الله بلند ختم كنيد. اينقدر دو شاخه تلفن را در برق مي زنند و دو شاخه برق را در. . . قاطي پاتي مي كنند. يك زن، اين همه فشار، يك كلمه اشتباه نكرد. حرفهايش كوتاه. (ما رايك الا فند) راي تو، راي توهم فرتوتان است. (ايامك الا عدد) روزگارت چند روزي بيشتر نيست. (مالك الا. . .) خيلي است. سخنراني نه سخنراني دو كلمه اي سه كلمه اي. حالا باقيش را. . . خطبه ي حضرت زينب نياز دارد كه آدم مفصل بخواند و توضيح دهد. مديريت بحران علامت عقل است مديريت بحران.

7- حفاظت از امام حسين و امام سجاد

چهارم: توجه به عواطف. دو تا امام را زينب كبري نجات داد. يك بار كه علي اكبر افتاد روي زمين مغز شكافته شد امام حسين آمد بالاي سر علي اكبر، زينب كبري ديد ممكن است امام حسين. . . نمي دانم چه تعبيري بكنم. سريع دويد خودش را انداخت روي جنازه علي اكبر، بين پدر و پسر جدايي انداخت. يكبار هم در شام كه يزيد خواست امام سجاد را بكشد زينب كبري پريد جلو گفت اگر مي خواهي بكشي اول مرا بكش. يعني اين رقم كارهاي چريكي. كارهاي پيشمرگي، كارهاي. . . . يك كسي يك پاسدار دوره ها مي بيند يك عمري كه يك وقت اگر يك خطر پيش آمد خودش را بيندازد جلو كه جانفشاني كند، زينب كبري جانفشاني كرد. آنوقت دو تا پسرجوان داشت دوتا هم كربلا شهيد شدند. يك مرتبه نگفت بچه هايم شهيد شدند، روي خود هم نياورد براي اينكه ديد اگر روي خود بياورد كه بچه ام شهيد شد امام حسين خجالت خواهد كشيدكه بچه هاي خواهرم شهيد شدند. بچه هاي خودش راهيچ نگفت. يعني براي اينكه روح امام حسين را تقويت كند از بچه هايش نگفت تا امام حسين. . . . خيلي عقيل است. عقل اينجاست. گاهي وقتها يك زن يك چيزي را در خانه بايد نگويد كه شوهرش به هم نريزد. حالا شوهرش آمده در خانه اين خانم هم يك خاطره ي تلخ ديده حالا يا از خواهر شوهر يا از مادر شوهر يا همسايه يا دوست يا كسي. تمام تلخي ها را مي ريزد اين شوهر خسته را خسته تر مي كند. عقيل بود. عقيل بود يعني چه؟ يعني گفت حالا كه امام حسين مشكل دارد من ديگر نمك روي زخمش نريزم، هيچي از بچه هايش نگفت. يك كلمه راجع به اين دو تا جوان. . . خيلي مهم است كه يك مادر در يك نصف روز دو تا جوانش برود، براي حفظ برادرلب تكان ندهد. عقيل بود. مهم است. لحظه اي از امام حسين غافل نشد. دائما كنترل داشت. دائما كنترل داشت. به قدري با خدا بود كه امام حسين به زينب گفت در نماز شب من امام حسين را دعا كن. يعني زن مي توان به جايي برسد كه امام معصوم به او التماس دعا بگويد. (لا تنسني) زينب جان در نماز شب حسين را فراموش نكن. خيلي مقام است كه امام حسي به او التماس دعا مي گويد.

عزت. وقتي واردجلسه ابن زياد شد، اينجا فتوكپي اش را از كتاب تاريخ نوشته ام. نوشته كه ابن زياد گفت كه: (من هذه المتنكره) اين زن با تكبر كيه؟ يعني در مقابل او خودش را از پا نينداخت. خيلي آمريكا دلش مي خواست امام خميني در حسينيه جماران يكبار گريه كند، اصلا حاج آقا مصطفي كه شهيد شد اصلا به روي خود نياورد، هفتاد و دو تن شهيد شد، خانواده هفتاد و دو تن آمدند حسينيه جماران، قشنگ يادم است. تا امام را ديدند جيغ كشيدند و گريه، امام خميني فرمود كه اين حادثه منتظره، يعني چيزي نيست ما انتظارش را مي كشيديم، زمان جنگ بمبي افتاد روي كلاس نهضت سواد آموزي در شيراز، بيست تا خانمي كه آمده بودند با سواد شوند شهيد شدند، چهار تا از اين خانم ها حامله بودند، بيست تا شهيد شدندو مارفتيم شيراز و آن خانه ها و. . . . بعد هم آمديم گزارش بدهيم به امام، رئيس سازمان تبليغات هم آمده بود آنجا پيش كه در كربلا ي عمليات والفجر5 دويست تا طلبه شهيد شدند، چون در گروهها نسبت به جمعيت هيچ گروهي به اندازه طلبه شهيد ندادند، همه اصناف شهيد دادند اماوقتي الان وارسي مي كنند مي بينند نسبت به جمعيت، بيشترين شهيد را طلبه ها دادند، گفت آقا در كربلاي عمليات والفجر5دويست نفر شهيد، من و آقاي عراقي كه آن زمان رئيس سازمان تبليغات بود با هم رفتيم خدمت امام، سلام كرديم و گفتم بگو، آقاي عراقي گفت تو بگو، گفتم نه شما بگو، ايشان گفت آقا درعمليات مثلا كربلاي 5 دويست تا طلبه شهيد شدند امام فرمود خدا همه را رحمت كند بعد گفت شما؟ گفتم عرضي نداشتم. دست را بوسيدم و آمدم بيرون. گفتند چرا نگفتي؟ گفتم امام براي دويست تايش تره خرد نكرد حالا من بگويم بيست تا؟ . . . به قدري بزرگي بود كه. . . . مثلا بيست سالمان بود طلبه جوان بوديم، ريختند فيضيه شيشه ها را شكستند، بعضي طلبه ها را پرتاب كردند پايين، چه حوادثي رخ داد، گفتند بعد از اينجا مي روند خانه امام، ما هم در فيضيه بوديم قايم شده بوديم و استاد ما مي گفت من پهلوي امام نشسته بودم به امام گفتند آقا ريختند فيضيه زدند شكستند چه كردند چه كردند چه كردند، الان هم ممكن است بيايند اينجا، امام فرمود تنبيهش مي كنم. . . . اينقدر. . انگار مثلا كارت آسمان در اختيار ايشان است همچين مي كند به هم مي ريزد، اين عزت كه انسان به هم نريزد، خيلي مهم است. نقل شد كه آسيد ابوالحسن اصفهاني يكي از مراجع مهم تقليد، دم رودخانه كرج يك گوني داشت، كاغذ ها را از توي گوني بر ميداشت مي ريخت در رودخانه، بهش گفتند آقا چيه؟ گفت اينها نامه هايي است كه به من جسارت كرده اند، گفت مي شود كه يكيش را بخوانيم؟ گفت بخوان. گفت يكيش را ديدم اينقدر به اين سيد مرجع تقليد توهين كرده بودند، كه يكيش را به ما بكنند، خواب ازسرمان مي پرد. خود امام. چهل و سه تا راديو در زمان جنگ به امام جسارت مي كرد و از صدام تعريف مي كرد، يك بار دوستان امام به امام گفتند كه آقا اين راديو فلان را گوش ميدهي؟ يكي از شاگردان امام رفته بود عراق حرفهاي چرند و پرند مي زد، گفت بله گوش مي دهم، گفتند چه احساسي داريد، آخر سالها شاگردت بوده، گفت دعا مي كنيم خدا ايشان را هم نجات بدهد. قرآن مي خوانم. به پيغمبر مي گفتند «إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ» الأعراف/66 خلي، به هم نمي ريخت. مي فرمود نه « لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ»الأعراف/67 نه من خل نيستم. به پيغمبر مي گفتند، اين عربي هايي كه مي خوانم قرآن است«إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلَالٍ» الأعراف/60 تو منحرفي. مي فرمود«لَيْسَ بِي ضَلَالَةٌ» الأعراف/61 نه من منحرف نيستم. به هم نمي ريخت. اين كه انسان، . . .

8- تسلط برخورد در برابر حوادث تلخ

عقيله يعني تسلط بر خودش، تسلط برحوادث، تسلط بر تلخي ها، گفتند اوضاع چطوره؟ فرمود(ما رايت الا جميلا) همه چيز را زيبا مي بينم. من يك وقتي يك مثل زدم در تلويزيون، همه چيز را زيبا مي بينم مي دانيد يعني چه؟ ببين بچه حلوا را دوست دارد، از فلفل و ترشي فرار مي كند، مادر بچه چون عاقلتر شده، وقتي نگاه مي كند سر سفره هم حلواست هم فلفل، پهلوي مادر بچه هردو قشنگ است، بچه مي گويد حلوا خوب است فلفل بد، چون فلفل مي گزدش اما مادر بچه چون عقل دارد مي گويد هردوقشنگ است، يعني وقتي سفره را نگاه مي كند، ترشي و مربا هردو پهلويش شيرين است. زينب كبري فرمود(ما رايت الا جميلا) هر چه مي بينم زيباست. يعني كربلا هم زيبا بود، كشتن برادرم هم زيبا بود، هرچي كه خدا دوست داردهمان را من هم دوست دارم، خيلي بايد عقل رشد كند تا انسان همه تلخي ها پهلويش زيبا باشد. . وقت تمام شد. ديگر بگذريم. به يزيد گفت « انّي لاستصغرك»نه زينب كبري همين بچه كوچولوها. به يكي از اين بچه هاي امام حسين كه گفتند حرف بزن، حالا بايد گريه كند بگويد بابايم را كشتند، مادرم را كشتند، آبم ندادند، . . . هيچي نگفت. گفت: (الحمد لله عدد الرمل و الحصي) رمل يعني شن، حصي يعني سنگريزه، يعني به عدد همه شنها خدا را شكر. ما تازه جوجه كباب كه خورديم مي گوييم خدا را صد هزا ر مرتبه شكر. خيلي كه زور بزنيم مي گوييم صد هزار تا شكر. آنوقت يك دختر سه ساله ي داغ ديده، نمي گويد صد هزار تا، نمي گويد ميليون و ميليارد، مي گويد به عدد همه شنها. خيلي است. (عدد الرمل و الحصي). چقدر اينها ظرفيت دارند.

خدايا به ظرفيت زينب، به عقل زينب، به ايمان زينب، به صبر زينب، به حجاب زينب، به عفت زينب، به تقواي زينب، به علم زينب، كه امام سجاد فرمود(انت عالمه بغير معلمه)، تو علمي داري كه بدون درس خواندن اين همه چيز را بلدي. خدايا به مقام زينب نسل ناموس مارا، دختران مارا، زينب گونه، صبور، عاقل، متقي، متدين قرار بده.

همينطور كه زينب تمام حوادث تلخ را گذراند و دينش را از دست نداد، كشور ما را به مرحله اي از ايمان و تقوا و وحدت وعلم و خلوص برسان كه هيچ حادثه اي كشور ما را نلرزاند.

خدايا! يزيدي هاي زمان مي خواهند ما را بشكنند، خدايا خودشان را بشكن و به ما پايداري و استواري مرحمت بفرما.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته